فیلم های روز هالییود زیر ذره بین ما

شوالیه های جمهوری قدیم

سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۰۵ ب.ظ

بسیاری از طرفداران جنگ ستارگان ، Knights of the Old Republic را بزرگترین بازی Star Wars که تاکنون ساخته شده ، می دانند و این بیشتر به دلیل داستان آن است. گیم پلی متناسب با زمان خود است - با استفاده از مبارزات مبتنی بر دور ، یک درخت مهارت مرتب برای نیروهای Force و یک سیستم تراز وسط قرار دارد که گفتگو و گزینه های شخصیت را دنبال می کند تا مشخص کند که آیا به سمت نور یا قسمت تاریک Force حرکت می کنید یا خیر ، اما ما می خواهیم شرط بندی کنیم. این که مردم داستان عمیق را بیشتر از روشی که بازی انجام داده اند به خاطر می آورند.

هزاران سال قبل از ظهور و سقوط Darth Vader ، Knights of the Old Year سفر سفر Revan را توصیف می کند ، شخصیتی که بین نابود کردن Sith یا تبدیل شدن به Lord Lord Dark بعدی آنها پیش می رود. انتخاب های انجام شده در طول بازی منجر به پایان دادن به یک طرف سبک یا تاریک می شود و بسته به آنچه بازیکن انتخاب می کند ، ممکن است در طول مسیر چندین همراه را از دست بدهند. مطمئناً ، دوئل های چراغ شاد بسیار جالب بود ، اما آنچه واقعاً داستان را برای طرفداران به خانه آورد ، اکتشاف Sith (امثال آنهایی که قبلاً ندیده بودیم) بود ، و همچنین پرده برداری از جنگ ستارگان.

حتی اگر شوالیه های جمهوری قدیمی از نظر فنی کانون نباشند ، جنبه های داستان از آن زمان به بعد در تداوم اصلی فرو رفته است. اخیراً ، شاهد اولین بازی Hammerhead Cruisers در سریال های انیمیشن Star Wars Rebels بودیم که بعداً در Gareth Edvard 'Rogue One: A Star Wars Story used مورد استفاده قرار گرفتند - و این فقط آغاز چیزی است که Knights of the Old Republic از فرانشیز جنگ ستارگان پیشنهاد کرده است. .

Silent Hill 2

از دیدگاه گیم پلی ، Silent Hill 2 خوب اما عالی نیست؛ با این حال ، از دیدگاه روایت ، ممکن است یکی از بزرگترین داستانهایی باشد که تاکنون در قالب تعاملی تصور شده است.

تقریباً دو دهه پیش منتشر شد ، Silent Hill 2 تا امروز تحت تأثیر بازی های ترسناک قرار دارد. گیم پلی آن بسیار فریاد از آنچه بازی های دیگر موفق به انجام آن شده اند هستند ، اما آن را با داستان آن ترکیب کنید و یکی از بهترین بازی های ساخته شده تاکنون را دارید. در واقع ، این یک شهادت بر نحوه بازی های ویدئویی می تواند داستان های ترسناک و ژانر را تقویت کند.

هر چند وقت یک بار ، بازیکنان بازی با عنوان های مختلف و نظرات خود درباره آنچه باید متفاوت بود از عنوانی دور نمی شوند. همه ما دوست داریم فکر کنیم که بهتر از توسعه دهندگان می دانیم. اما وقتی صحبت از Silent Hill 2 می شود ، شما سخت می کوشید که چیزی برای تغییر پیدا کنید — همه چیز در این بازی به صورت عمدی انجام می شود و داستان به طرز ماهرانه ای ساخته شده است تا تجربه ترسناک نهایی را به بازیکنان بدهد.

بیو شوک

حق رای دادن به بازی به طور مداوم gimmicks و داستانهای جدید را معرفی می کند ، اما با گذشت زمان ، همیشه بهتر نمی شوند. BioShock با یک سری داستان که یک از بهترین ها در تاریخ بازی های ویدئویی است ، یک استثناء فوق العاده است. از زمان ورود اقساط اول به سال 2007 ، بازی های Irrational از تیرانداز مبتنی بر داستان تعریف مجدد کرد. این موضوع در مورد اجرای سریع بازی در اسرع وقت و غافل گیری از هدفون نیست ، بلکه در مورد کاوش در دنیای سایه بان سایبری Rapture است.

کسانی هستند که دوست دارند هر جنبه ای را که یک بازی را باید ارائه دهند تجربه کنند every تمام تلاش خود را انجام دهند ، تمام درهای آن را باز کنند و تمام غنائم (یا دستاوردها) را جمع کنند. اما با BioShock ، همه اینها ثانویه است. مردم سریال را برای داستان آن بازی می کنند و انجام داستان داستان مانند فیلم در ده ساعت یا بیشتر بیش از حد کافی است تا احساس کنید که بازی را تمام کرده اید. کوپلینگ داستانی مانند سری BioShock با گیم پلی تیرانداز بسیار سبک و سبک ، که همچنین گزینه های مختلفی را در بین جنگ مستقیم و غیرمستقیم به بازیکنان می دهد ، تجربه ای را برای نسل تعریف می کند.

هر بازی توسط Telltale Games

داستان گویی سینمایی در بازی های ویدیویی چیزی است که صنعت در سالهای اخیر به سمت آن جلب کرده است ، اما یک استودیو در حال حاضر در آنجا قرار دارد: Telltale Games. سبک توسعه آنها در این زمینه بی نظیر است و تخصص آنها در ژانر اپیزودیک بی همتا است. این امر در هر نسخه منتشر شده از جمله The Wolf From Us ، The Walking Dead و Game of Thrones مشهود است. سالها استودیوی هالیوود با صنعت بازی های ویدئویی کار می کرد تا بازی های مستقر در فیلم ها و نمایش های تلویزیونی مستقر کند و بسیاری از افراد دنیوی بودند و چیز جدیدی ارائه نمی دادند - یعنی تا زمان آمدن تلاتل.

تلتال به جای اینکه بازی را از یک فیلم یا یک نمایش ساده صرف کند ، تصمیم به ایجاد داستانهای جدید گرفت. گیم پلی آنها شامل حداقل انتخاب و گفتگو است که بر نتیجه داستان تأثیر می گذارد ، و این مناسب برای کاری است که آنها می خواهند به انجام برسانند ، اما آنچه در واقع برجسته است داستان ها هستند. هر بازی ، از بتمن تا بازگشت به آینده ، شامل یک داستان اپیزودیک است که به بازیکن اجازه می دهد تا یک تجربه تعاملی و سینمایی داشته باشد. مدیر ارتباطات خلاق استودیو ، Job Stauffer ، یک بار توضیح داد که بازی های ویدئویی معمولاً توسط مکانیک آنها تعریف می شود ، اما وقتی صحبت از بازی های Telltale می شود ، داستان های آنها گیم پلی است. به همین دلیل است که آنها را منحصر به فرد می کند و به همین دلیل است که داستان های آنها بهتر از گیم پلی هستند.

توصیه شده
بعدی
بزرگترین سوراخ نقشه در تاریخ بازی های ویدیویی
توسط آدام جیمز / سپتامبر. 6، 2017 9:01 EST / بروزرسانی شده: 16 فوریه 2018 4:41 بعد از ظهر EST

برخی از بازی های ویدیویی داستان های خوبی دارند. برخی از پیچش های طرح حماسی. دیگران دارند

هر دو! با این حال ، برخی از بازی های ویدئویی صرفاً سوراخ هایی دارند که سؤالات بسیار بیشتری نسبت به پاسخ ها برای ما به وجود می آورند. در حالی که برخی ناسازگاری های داستان پردازی به سختی قابل توجه هستند ، برخی دیگر کاملاً غیر قابل توصیف هستند ، و ما بدترین بدترین ها را گرد هم آورده ایم. هشدار داده شود ، اسپویلرها زیاد هستند.

Phoenix Down - Final Fantasy VII

به راحتی می توان فرض کرد که Final Fantasy VII بیشترین بازی مورد علاقه طرفداران در این سری است - از این رو تقاضا برای بازسازی است. با این حال ، یک سؤال حتی طرفداران متعجب را برای سنین زیر سوال برده است: چرا کسی فقط از ققنوس داون در آئریس استفاده نکرد؟ هرکسی که عنوان Final Fantasy را بازی کرده است ، می داند ققنوس داونز موارد قابل استفاده ای هستند که شخصیت هایشان را که صفر هستند زنده می کنند. ما در طول سال ها صدها بار از ققنوس داون استفاده کرده ایم ... بنابراین ، چگونه می توانیم فقط یک نفر را به آیریس قاتل نزنیم و او را به زندگی برگردانیم؟

بعضی ها ممکن است استدلال کنند که ققنوس داون فقط می تواند شخصیت هایی را که به ضرب و شتم دست کشیده اند احیا کند ، برخلاف مردگان - اما ما مطمئن نیستیم که این منطق را خریداری می کنیم. در بازی های Final Fantasy ، کاراکترها با رعد و برق منفجر می شوند ، با سحر و جادو آتش سوخته ، قطعه قطعه می شوند و در چهره با اسلحه شلیک می شوند ، که توسط نیروهای نگهبان غول پیکر یا موجودات اسطوره ای ریشه کن می شوند ، با ضربه رعد اسا در بینی ضربه می زنند - خوب ، شاید آخرین نفر نیست. این یک معامله بزرگ است ، اما شما این نکته را می گیرید. منظورت این است که به ما بگویید که چاقو زدن توسط شمشیر سپهیروت بدتر از کنده شدن و شلیک گلوله های سیف آلماسی در Final Fantasy VIII است یا توسط یک کاکتوس بزرگ غول پیکر شکسته شده است؟

آهنگ طوفان ها - اوکارینا زمان

The Legend of Zelda: Ocarina of Time اولین بازی در این سریال نیست که سفر زمان را به نمایش می گذارد و آخرین آن نیست. با وجود خم شدن فضا و زمان ، فرصتی برای زرق و برق کردن سوراخ های طرح - که اکثر آنها از اولین عنوان Nintendo 64 Zelda بود ، جلوگیری کرد. با این وجود ، یک پارادوکس وجود دارد که وقتی به آن طولانی و سخت فکر می کنید ، باعث می شود مغز شما خونریزی کند.

در دهکده کاکاریکو ، یک شخص با نام گورو گورو وجود دارد یا همانطور که احتمالاً بسیاری از افراد او را می شناسند ، مرد بادی. رابطه پیوند با این شخصیت جزئی به این شکل پیش می رود: گورو گورو به بزرگسالان پیوند می گوید که او یک بار آهنگی را از پسری شنید که سالها در سرش گیر کرده بود ، سپس آهنگ را با بزرگسالان لینک به اشتراک می گذارد. بعداً در این بازی ، شما به موقع برمی گردید و ، به عنوان Young Link ، این آهنگ را که اولین بار در بزرگسالان یاد گرفتید ، در مقابل گورو گورو اجرا می کنید و باعث می شود که آن را در سر خود گیر کند. آیا مشکلی را اینجا می بینید؟ در اصل ، گورو گورو به بزرگسالان پیوند ، که به Link Link آموزش می دهد ، آموزش می دهد که به Guru Guru می آموزد ، که Adult Link را آموزش می دهد ، و غیره

اکنون ، ما نمی گوییم که این همه چیز غیرممکن است. شاید ما فقط به اندازه کافی از تئوری فضا-زمان آگاهی نداشته باشیم و این سوراخ توطئه متناقض در واقع برای بهترین فیزیکدانان جهان حس کاملی دارد. اما از نظر ما ، فقط به نظر می رسد مانند دفاع Chewbacca ، به این معنا نیست که ... معنی ندارد.

  • محمد حسین سالار مکانی